میکند غروبْ آفتاب و میکنی طلوع در خیالِ من
میشود زلالو پرستاره طاقِ آسمانِ حسوحالِ من
دست برنمیکَنم بههیچ حالت از طراوتِ خیالِ تو
ای فروغ چشم و روشنیِ راه و آفتابِ بیزوالِ من!
شلمان؛ هفدهم مهر 1398 خورشیدی-داوود خانی خلیفهمحله
درباره این سایت