می‌خرم ارابه می‌شوم ارابه‌ران ترا که آمدی کنار جاده می‌کنم سوار.

هر دوسوی جاده، پامچال‌های جنگلی شکوفه کرده‌اند

گیر ‌‌و دارِ چَک‌چَکِ چکاوکان و سِهره‌های نغمه‌خوان،

روبه‌روی ماست رودخانه‌ای زلال و مهربان.

می‌چشند از آب رود

             در قلمروی سکوت

                                 دسته‌ای از آهوان.

پیش از آنکه رد ‌کنیم پیچِ تند جاده‌ی بنفشه‌پوش را، بهانه می‌کنیِ و می‌زنم کنار

می‌روم دوان‌دوان و شادمان

می‌کنم دُرًست یک‌سبد بنفشه‌ی معطر از کنارِ باغ‌های بی‌کران.

یک‌سبد بنفشه‌ را که می‌دهم به‌تو،

                           میل می‌کنم ببوسمت به‌شوق.

 بار چندم است؟ دستِ من که نیست!،.آه!

                                   می‌شوم دچار حسِّ بی‌بیان و لکنت زبان و قفل می‌شود دهان.

**

این تویی که اخم‌ناز می‌کنیِ و ناگزیر، این منم که چون همیشه ناز می‌خرم به‌جان!

شلمان؛ 19 آبان 1398  داوود خانی خلیفه‌محله


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی حامد صیدی azarmahar دانلود آهنگ جدید و گلچین جدید ایران گردی وبلاگ خبری باینگان Heidi نسمی وبلاگ رسمی محمد طرفی جابری 清風掃落葉